بلاگفا جانم

هر چقدر هم خودم را بزنم به آن راه بلاگفا یک چیز دیگری ست

ما بلاگر ها جایی که استارت زدیم را دوست تر می داریم تا جایی که استارت نزدیم!

هی بلاگفا جان!

همان دهه فلانی ها

امشب رفتیم پارک...و من از آن وقت در فکر نسل آینده و هم دورانی های تردکم....فقط توکل به خودش

منحنی لب هایش... :)

مژه های بلندش را بمیرم

تُردَک که به دنیا آمد،هر چشمش فقط سی تار مژه داشت که آنقدر روشن بودند نمیتوانستی خوب ببینیشان :)

دَدَ بَ بَ مَ مَ

اگر از یک مادر بپرسید بدترین صحنه در حال حاضر چیست میگوید آنجایی که زل زده ای به چشمان کودک خسته ات و با صبوری منتظری که بخوابد ،چشمانش تا نیمه بسته میشودو تو خوشحال منتظر کامل بسته شدنش هستی،اما در شگفتی تمام بلند میشود و دَدَ گویان نگاهت میکند....آنجا صحنه ای ست که نمیدانی از حرص چه بگویی و ناچارا بابای بچه را می زنی

اری بدترین صحنه همین است...