تُردَک امروز گفت مامانی :)

طبق معمول تُردَک و بابایش خوابند و من بیدار

بابایش یکبار در خواب خندید،مدل خنده اش برای وقتی بود که تُردَک را بغل میکند،احتمالا در خواب با هم بودند

تُردَک هم بیقراری میکند،پایش را میکوبد و هی سرش را اینور و آنور میکند

یکبار هم بلند شد نشست،دید زد و خیالش راحت شد همانجایی ست که خوابیده ،شپلق خودش را چسباند به من و دوباره خوابید،از پشت بغلم کرده بود :)

گفتم امروز گفت مامانی؟ مامان بمیردش جان دلم :)

گشنم شد :/

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.