کاش حواست به من باشه....

از وقتی تُردَک دار شدم همه چیز خیلی سخت تر شده...

وگرنه الان با این حال بدی که سراغم اومده و باعث شده هی فرت و فرت پست بذارم و غر بزنم بلکه سبک شم،دلم میخواست کل فردا رو گشنگی بکشم،همش یه گوشه ولو باشم،محل مگسم به مستر ندم،هی تو خودم باشم و برم خیابون گردی و هرکار دلم خواست بکنم

اما حالا حتما باید یه چیز بخورم چون باید انرژی داشته باشم برای فردا،حتما بخوابم چون ساعت خوابم باید با تردک تنظیم بشه،حتما باید سرحال باشم،چون تردک اذیت میشه،هیچ غلطی هم نمیتونم بکنم،حتی نمیتونم  کار اشپزی بکنم چون تردک همش زیر دست و پائه و بدتر کله ام خراب میشه

اصلا اخرین باری که کتاب خوندم،دست به قلم شدم کی بود...نمیدونم :(

چرا نمیتونم مثل ادم براش دردودل کنم؟چرا پیشش اروم نمیشم؟

واقعا دوست دارم بخوابم و حالا حالاها بیدار نشم:(

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.